مدیرراه با هدف ایجاد تحول در کسب و کارها، علاوه بر ارائه خدمات آموزشی و کوچینگ در زمینه توسعه مدیران (به عنوان زیربنای تحول سازمانی)، پروژههای مدیریتی زیر که نقش کلیدی در ایجاد تحول دارند را نیز اجرا میکند.

1- تدوین نقشه راه تحول کسب و کار
الف- نقش این پروژه در توسعه شایستگیهای رهبری و مدیریت (به عنوان زیربنای تحول)
با توجه به صرف زمان و هزینه زیاد برای انجام تغییرات در سازمان و از طرفی منابع محدود برای این کار، شناخت تغییرات ضروری و با اولویت بالا بسیار حائز اهمیت است. از طرفی تدوین نقشه راه و شناخت تغییرات مورد نیاز، ارتباط تنگاتنگی با شایستگیهای رهبری و مدیریت دارد، چرا که رهبران و مدیران مؤثر باید بتوانند مسائل درون سازمانی خود را شناسایی کرده، تا تیمهای خود را در جهت دستیابی به اهداف و مقاصد سازمان هدایت کنند.
علاوه بر این، با توانایی تشخیص عارضهها و تغییرات ضروری، رهبران میتوانند توانایی و مهارت خود را برای انطباق و واکنش به محیط کسب و کار در حال تغییر نشان دهند. این انعطافپذیری و چابکی ویژگیهای ضروری برای رهبری و مدیریت مؤثر است، زیرا رهبران را قادر میسازد تا از چالشها عبور کنند، فرصتها را غنیمت بشمارند و رشد و موفقیت پایدار را برای سازمانهایشان به ارمغان آورند.
لذا به مدیران ارشد سازمانها توصیه میشود که برای توسعه این مهارتها در خود و مدیران سازمان، صرفاً از آموزش استفاده نکنند و با اجرای این پروژه، به صورت سیستماتیک و اجرایی مهارتهای گفته شده را توسعه دهند.
ب- گامها و خروجیهای پروژه
یکی از روشهای انجام این کار، عارضه یابی با کمک مدل EFQM و CAF و استفاده از فرآیند حل مسأله با رویکرد RCA است. اما گاهی نیاز است از روشهای دیگری نظیر:
- SWOT
- Gap analysis
- Stakeholder analysis
- Employee surveys
- و…
و حتی ترکیبی از این مدلها استفاده کرد تا تغییرات مورد نیاز سازمان به طور صحیح شناسایی و اولویتبندی شود.
مدیرراه با توجه به نیاز سازمانها از مدلهای متناسب با نیاز و اندازه سازمان استفاده میکند و خدمات زیر را ارائه میدهد.
- ارزیابی فرآیندها و نتایج سازمان برای شناسایی زمینههای بهبود بر اساس رویکردهای ترکیبی
- تبیین وضع موجود سازمان
- تبیین وضع مطلوب سازمان
- اعلام و اولویتبندی تغییرات مورد نیاز و نقشه راه موفقیت
ضمناً کلیه مباحث مرتبط با پروژه همزمان با پیشبرد پروژه به کارکنان سازمان به ویژه مدیران آموزش داده میشود.
چنانچه بر اساس نتایج این پروژه مشخص گردد سازمان میبایست یکی از پروژههای برنامهریزی استراتژیک و هدفگذاری، مدیریت عملکرد کارکنان، تدوین ساختار تحول فرهنگ سازمانی و استقرار فرآیند حل مساله و بهبود مستمر را انجام دهد، مدیرراه در صورت تمایل سازمان، در این پروژهها نیز همراه با سازمان خواهد بود.

2- پیادهسازی فرآیند مدیریت تغییر
الف- نقش این پروژه در توسعه شایستگیهای رهبری و مدیریت (به عنوان زیربنای تحول)
فرآیند تغییرات بزرگ خواه اجرای فناوری جدید باشند یا تغییر استراتژیهای سازمانی یا تغییر محصول، میتواند پیچیده و طاقت فرسا باشد. مدیریت تغییر یک رویکرد ساختاریافته برای انتقال افراد، تیمها و سازمانها از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب آینده است تا به این ترتیب تضمین کند که تغییرات به آرامی و کارآمد اجرا میشوند و اطمینان دهد که اختلالات به حداقل و منافع به حداکثر میرسند.
مدیریت تغییر به عنوان یکی از شایستگیهای “مدل توسعهی شایستگی مدیرراه (MCF)“ یک شایستگی حیاتی برای رهبری و مدیریت موثر است و چه بهتر از این که برای توسعه این شایستگی به جای توجه صِرف به آموزشهای مرتبط با آن، فرایند مدیریت تغییر در سازمان پیادهسازی گردد. به این طریق به صورت عملیاتی، ابزارها و فنون مدیریت تغییر فراگرفته میشود و اجرای مستمر این فرآیند، سطح شایستگی مدیران را به صورت اتوماتیک افزایش میدهد.
ب- گامها و خروجیهای پروژه
چندین مدل و متدولوژی معروف برای اجرای مدیریت تغییر وجود دارد، از جمله APQC ،ADKAR و… که مدیرراه با توجه به نیاز سازمانها از مدلهای متناسب با نیاز و اندازه سازمان استفاده میکند و خدمات زیر را ارائه میدهد.
- ارزیابی و تعیین سطح بلوغ سازمان در زمینه مدیریت تغییر
- طراحی فرآیند بهینه مدیریت تغییر براساس سطح بلوغ و با استفاده از مدلهای مرجع
- پیشنهاد مکانیزمها و ابزارهای مورد نیاز در هر یک از مراحل فرایند مدیریت تغییر
- اجرای فرآیند طراحی شده و ابزارها و تکینکهای مدیریت تغییر برای یکی از تغییرات مدنظر سازمان
ضمناً کلیه مباحث مرتبط با شایستگی مدیریت تغییر همزمان با پیشبرد پروژه به کارکنان سازمان به ویژه مدیران آموزش داده میشود.

3- پیادهسازی فرآیند حل مساله با رویکرد RCA
الف- نقش این پروژه در توسعه شایستگیهای رهبری و مدیریت (به عنوان زیربنای تحول)
حل مسئله با رویکرد تحلیل علل ریشهای (RCA) یک شایستگی حیاتی برای رهبری و مدیریت موثر و یکی از گامهای مهم در استقرار چرخه بهرهوری است، به همین دلیل در مدل شایستگی مدیرراه (MCF) نیز آورده شده است. چرا که با شناسایی موثر و پرداختن به علل ریشهای مشکلات، رهبران و مدیران میتوانند تصمیمات آگاهانهتری بگیرند، فرآیندها را بهبود بخشند و از بروز مسائل مشابه در آینده جلوگیری کنند.
هنگامی که رهبران و مدیران به مهارتها، تکنیکها و ابزارهای RCA مجهز شوند،
بهتر میتوانند موقعیتهای پیچیده را تجزیه و تحلیل، مسائل اساسی را شناسایی و راه حلهای پایدار ایجاد کنند. این ذهنیت تحلیلی به آنها کمک میکند تا تصمیمات استراتژیک بیشتری بگیرند و تغییرات مثبت را در تیم خود ایجاد کنند و فرهنگ بهبود مستمر را پرورش دهند.
از آنجایی که این شایستگی ابزارهای خاص خود را دارد و نقش مهم و کلیدی در استقرار صحیح چرخه بهرهوری و در نتیجه افزایش بهرهوری سازمان دارد، بهتر است سازمانها صرفاً به آموزشهای مرتبط با آن اقدام نکنند و فرایند حل مسأله و بهبود مستمر را در سازمان خود پیادهسازی کنند تا علاوه بر حل مسائل به صورت نظاممند، الگوی ذهنی مدیران نیز به سمت حل مسأله و بهبود مستمر تغییر یابد.
ب- گامها و خروجی های پروژه
در این پروژه، حداقل 3 تیم حل مسأله تشکیل شده و ضمن آموزش اصول تسهیل گری و کار تیمی، با استفاده از تکنیکهای مختلف حل مساله از جمله Five why،Fish Bone و Reality Chart، برای مسائل سازمانی، راه حلهای عملیاتی شناسایی شده و مسئول اجرا تعیین میشود. در پایان نیز اقلام زیر به عنوان مهمترین خروجیها تحویل مشتری میگردد:
- راه حلهای شناسایی شده
- دستورالعمل و فرآیند ریشهیابی مسأله و حل آن
- دستورالعمل نحوه تشکیل تیمهای حل مسأله
ضمناً کلیه مباحث مرتبط با شایستگی حل مسأله و تصمیمگیری همزمان با پیشبرد پروژه به کارکنان سازمان به ویژه مدیران آموزش داده میشود.

4- پیادهسازی نظام برنامهریزی استراتژیک و هدفگذاری
الف- نقش این پروژه در توسعه شایستگیهای رهبری و مدیریت (به عنوان زیربنای تحول)
هر چند در مدلهای شایستگی از جمله مدل شایستگی مدیرراه (MCF)، تفکر و برنامهریزی استراتژیک به عنوان یک شایستگی مختص مدیران ارشد شناخته میشود اما همه مدیرانی که در فرآیند برنامهریزی استراتژیک شرکت میکنند توانایی خود را در تفکر انتقادی، تصمیمگیری صحیح و پیش بینی و سازگاری با شرایط در حال تغییر توسعه میدهند.
با اجرای پروژههای برنامهریزی استراتژیک، میتوانید به رهبران و مدیران سازمان کمک کنید تا مهارتهای تصمیمگیری خود را افزایش دهند، تواناییشان برای اولویتبندی و
تفویض موثر وظایف بهبود یابد و اطمینان حاصل کنند که اقدامات آنها با اهداف سازمانی همسو است. این کار در نهایت میتواند منجر به افزایش کارایی، بهبود عملکرد و نتایج بهتر برای کل سازمان شود.
لذا به مدیران ارشد سازمانها توصیه میشود که برای توسعه این شایستگی در خود و مدیران سازمان، صرفاً از آموزش استفاده نکنند و با پیادهسازی نظام برنامهریزی استراتژیک به صورت سیستماتیک و اجرایی، این شایستگی را توسعه دهند.
ب- گامها و خروجیهای پروژه
با استفاده از ماتریس SOAR، ماتریس SWOT و سایر ابزارهای مهم در برنامهریزی استراتژیک، ضمن تحلیل شرایط داخلی و بیرونی سازمان، اسناد استراتژیک با همکاری سازمان، تدوین شده و ارتباط آن با بودجه سازمان تعیین میشود. در پایان، اقلام زیر به عنوان مهمترین خروجیها تحویل مشتری می گردد:
- بیانیه چشمانداز و مأموریت
- نقشه استراتژی
- شاخصهای استراتژیک (کارت امتیازی متوازن-BSC)
- شاخص ها و اهداف هر یک از واحدها
- ارائه مدلی جهت پایش استراتژیک و ارزیابی واحدها
- دستورالعمل و فرایند بازنگری سالانه اسناد استراتژیک
- دستورالعمل تدوین بودجه مبتنی بر برنامههای استراتژیک
- دستورالعمل و فرایند تدوین اهداف و ارزیابی عملکرد واحدها
ضمناً کلیه مباحث مرتبط با شایستگی تفکر و برنامهریزی استراتژیک همزمان با پیشبرد پروژه به کارکنان سازمان به ویژه مدیران آموزش داده میشود.

5- تدوین ساختار نهادینهسازی و تحول فرهنگ سازمانی
الف- نقش این پروژه در توسعه شایستگیهای رهبری و مدیریت (به عنوان زیربنای تحول)
از آنجاییکه تحول فرهنگی در سازمان از مدیران آن سازمان شروع میشود و مدیران الگو فرهنگ سازمانی هستند، نهادینهسازی فرهنگ درست در سازمان ارتباط تنگاتنگی با شایستگیهای رهبری و مدیریت دارد. چراکه رهبران و مدیران با سطح شایستگی بالا باید بتوانند فرهنگ مطلوبی را در سازمان نهادینه کنند.
علاوه بر این، فرهنگ سازمانی نشاندهنده ارزشها و اصول حاکم بر نحوه رفتار و تعامل افراد با دیگران و شیوه کارکردن آنان است که در طول زمان به صورت باورهای نهفته مشترک و ناخودآگاه در افراد درآمده است، پس شناسایی ارزشها و اصول درست به عنوان فرهنگ مطلوب یک سازمان و جاری سازی آنها در استراتژیهای سازمان، ارتباطات درون و برون سازمانی، رفتار کارکنان، فرآیندهای اجرایی و... حائز اهمیت است.
لذا به مدیران ارشد سازمانها توصیه میشود که برای تحول فرهنگ سازمانی خود، صرفاً از آموزشهای مرتبط با بهبود فرهنگ سازمانی استفاده نکنند و با اجرای این پروژه، به صورت سیستماتیک فرهنگ مطلوب سازمانشان را نهادینه کنند.
ب- گامها و خروجیهای پروژه
این پروژه شامل اجرای گامهای زیر است:
- شناسایی مولفههای فرهنگ سازمانی مطلوب (ارزشها، اصول و…)
- اجرای برنامههای آگاهسازی و شفافسازی مولفههای فرهنگی شناسایی شده شامل؛ برگزاری دورههای آموزشی، مسابقات فرهنگی، تهیه اطلاعیههای فرهنگی و…
- سنجش سطح موجود فرهنگ سازمانی با استفاده از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه، تشکیل گروههای کانونی و…
- تحلیل شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب فرهنگ سازمانی و برنامهریزی جهت حرکت به سمت وضعیت مطلوب شامل؛ مشخص نمودن جایگاه هر یک از مولفههای فرهنگ سازمانی در استراتژی و فرآیندهای سازمان و بررسی میزان تطابق و همسویی آنها با فرهنگ مطلوب، تدوین کدهای رفتاری کارکنان به صورت عمومی و به تفکیک مشاغل برمبنای مولفههای فرهنگی و…
خروجیهای پروژه:
- بیانیه فرهنگ سازمانی
- کتابچه ساختار نهادینهسازی و تحول فرهنگی سازمان
- کتابچه کدهای رفتاری سازمان
ضمناً کلیه مباحث مرتبط با پروژه همزمان با پیشبرد پروژه به کارکنان سازمان به ویژه مدیران آموزش داده میشود.

6- پیادهسازی چرخه مدیریت عملکرد کارکنان
الف- نقش این پروژه در توسعه شایستگیهای رهبری و مدیریت (به عنوان زیربنای تحول)
مدیریت عملکرد ارتباط نزدیکی با مهارتهای رهبری و مدیریت دارد و در مدل شایستگی مدیرراه (MCF) نیز یکی از شایستگیهای رهبری و مدیریت است.
استقرار چرخه مدیریت عملکرد منجر به تعیین اهداف روشن واقع بینانه، نظارت بر پیشرفت، ارائه بازخورد و اجرای استراتژیهایی برای بهبود عملکرد میشود و رهبران و مدیرانی که به طور موثر از تکنیکهای مدیریت عملکرد استفاده میکنند، میتوانند فرهنگ مسئولیتپذیری، کار گروهی و بهبود مستمر را در سازمان خود ایجاد کنند.
علاوه بر این، استقرار چرخه مدیریت عملکرد میتواند به رهبران و مدیران کمک کند تا استعدادها را در تیم خود شناسایی و پرورش دهند، برنامههای جانشینی را توسعه دهند و فرصتهایی برای رشد و توسعه ایجاد کنند. رهبران و مدیران با سرمایه گذاری بر روی عملکرد کارکنان خود میتوانند تیمی با انگیزه و با عملکرد بالا بسازند که برای دستیابی به اهداف سازمان مجهزتر باشد.
لذا استقرار این فرآیند علاوه بر این که به همسویی اهداف فردی با اهداف سازمانی و در نهایت به موفقیت کلی سازمان کمک میکند، منجر به توسعه شایستگیهای مهم در حوزههای مختلف به ویژه شایستگی مدیریت عملکرد میشود و به همین دلیل به مدیران ارشد سازمانها توصیه میشود که برای توسعه این شایستگی در خود و مدیران سازمان، صرفاً از آموزش استفاده نکنند و با پیادهسازی چرخه مدیریت عملکرد، به صورت سیستماتیک و اجرایی این شایستگی را توسعه دهند.
ب- گامها و خروجیهای پروژه
یک دوره مدیریت عملکرد کارکنان (از ثبت موافقت نامه تا ارزیابی و تعریف اقدمات بهبود برای کارکنان) در این پروژه انجام خواهد شد و در پایان نیز علاوه بر اتصال نتایج ارزیابی کارکنان به نظام پاداش و پیوند با سایر فرآیندهای منابع انسانی از جمله ارتقاء و آموزش، اقلام زیر به عنوان مهمترین خروجیها تحویل مشتری میگردد:
- قالب موافقت نامههای عملکردی در بخشهای شایستگی و نتیجهای
- سایر قالبهای مهم شامل: فرمهای ثبت وقایع حساس، فرم های ارزیابی کارکنان، بازخورد و…
- دستورالعمل، و فرآیند مدیریت عملکرد کارکنان
- دستورالعمل ارتباط نتایج ارزیابی عملکرد با سایر فرایندهای منابع انسانی
ضمناً کلیه مباحث مرتبط با شایستگی مدیریت عملکرد همزمان با پیشبرد پروژه به کارکنان سازمان به ویژه مدیران آموزش داده میشود.